پیام امیرحسین جابر انصاری در باره چگونگی کارکرد تیم پیمایش قله سامانی(کمونیسم)
سلام و درود به همه همنوردای خوبم و سروران گرامی.
الان فرصتی شد که چند خطی به پاس این همه لطف و عشقی که بین دوستانمان وجود دارد بنویسم.
از زمان خروج تیم از ایران یک ماه میگذرد که در این مدت اتفاقات خوب و بد زیادی را دیدیم خیلیها صعودهای خوبی داشتند از جمله شاهد فعالیت کوهنورد جسور لهستانی در منطقه بودیم که در مدت ۳۰ روز رکورد دنیس اوربکو قزاق را برای صعود به همه پنج قله را شکست . شاهد صعود دوستان هموطن به قله کورژن سکایا و سامانی بودیم ودر سرمای منطقه گرما بخش همدیگر شدیم در شادیشان سهیم و در غم صعود نکردن های بعضی دیگر ناراحت. در غم کشته شدن ۲کوهنورد روس پا به پای آنها همدردی کردیم. نمیدونم شاید کسی از شما این تجربه تلخ را نداشته باشه و امیدوارم که هیچ وقت هم نباشه. واقعا چطور میشه فکر کرد که چند تا دوست به کوه بریم و یکی از آنها برنگرده. شخصا فکرش هم منو آزار میده. صعود به ارتفاعات بلند جهان از یک قوانین دیگری پیروی میکند کوچکترین تخطی از این چهار چوب منطقا باید عواقب بدی را به دنبال داشته باشه.در غیر این صورت فقط باید در حیطه شانس و معجزه قرار داشت که قضیه بد تمام نشه.
تیم ما یک دل و هماهنگ تا این لحظه در تمام فرایند صعود با قدرت و کمترین زمان با رعایت تمام اصول هیمالیانوردی اقدام به صعود میکند . در ۶۸۰۰ یک کمپ اظطراری در توفان برقرار شد که دو نفر در آن جای گرفتن. سه نفر پس از صعود قله ۷۰۰۰ متری دوشنبه در ارتفاع ۶۹۵۰ متری در محل کمپ ۴ استقرار پیدا میکنن. دو ایرانی دیگر در شرایط بحرانی با رسیدن به کمپ ۶۸۰۰ ما در پناه تیم دو نفره پایین تر مورد رسیدگی واقع میشوند . فشار صعود و هوای طوفانی موجب هیپوترمی و ارتفاع زدگی دو ایرانی هم مسیر شده بود که متاسفانه از امکانات لازم خوب هم برخوردار نبودند. چادرشان شکسته بود و غذای و سوخت مناسبی همراه نداشتند؟!! البته بعدا متوجه شدیم. در هر صورت فردای آن روز با توجه به شرایط پیش امده تیم کمپ ۴ جهت اطلاع از بقیه به طرف پایین در هوای نه چندان مناسب پایین امد که متوجه شدیم وضعیت چشم یکی از دوستان ایرانی خوب نیست و دچار خونریزی پشت قرنیه شدند . بلاجبار تصمیم گرفتیم تا ارتفاع۵۹۵۰ متری پلاتو ایشان را همراهی کنیم . تا بعدا مجددا بالا برگردیم. بعد از رسیدن به پلاتو متوجه شدیم گاید حاضر در محل به هیچ عنوان مسولیت بردن پایین ایشان را نمیپذیرد. فشار روحی زیادی به تیم منتقل شده بود باید انتخاب میکردیم .من به تجربه میدونستم پایین امدن از این نقطه به معنی ختم برنامه بود و امکان برگشت تیم مجددا به این نقطه نیازمند یک پروسه ۸ روزه میشد برگشت و ریکاوری و باز شدن پنجره هوایی مناسب همه دیگه غیر قابل اطمینان بود. از این نقطه تا ۴۸ ساعت راهی که در ۸ساعت نهایتا میشد تا بیس کمپ امد با سختی وفشار مضاعف فرد مجروح طی شد. در بسیاری از نقاط فیکس اپ تعبیه کردیم و متر به متر نفر را همراهی کردیم خوشبختانه خود ایشان روحیه جنگندگی داشت و خوب همراهی کرد ولی چون قدرت بینایی نداشت کارمان خیلی سخت بود مخصوصا در قسمتهای سنگی و گرده ایی . در هر صورت به سلامتی همه به کمپ اصلی رسیدیم و مورد استقبال خوبی قرار گرفتیم. چند نکته آزار دهنده برای من این بود که عکس العمل خیلیها برای من غیر قابل باور بود در مورد امداد رسانی و نمی تونم هنوز باور کنم که جادوی قله تا این حد میتونه تمام ارزشهای انسانی بعضی از ما ها رو تحت شعاع خودش قرار بده. آدمهایی که در ایران همیشه حرفهای خوب میزنند در شرایط سخت و تصمیم گیریهای مشگل طور دیگری رفتار کردند. بخشی از این رویدادها به عدم پختگی و تجربه برمیگرده و بخشی به کمبود خصلتهای انسان دوستانه ما. و همینطور خیلی دیگری بودندهم وطن کوهنوردو ایرانی که حتی وقتی به کنار ما رسیدندحتی یک بفرمای الکی هم نگفتند که مثلا فلانیها کمکی میخواهید. غیر از دو همشهری کرد مجروح ما . در نهایت خواستم از همه به خاطر توجه و پیگیری که داشتید صمیمانه از طرف خودم و برو بچ تیم تشکر کنم به خاطر کامنتهای پر محبت و عشق و انرژی مثبتی که به ما دادید .
دوستتان داریم. جابرانصاری